سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگو
جزئیات بخش ها یاداشت ها
خانه
"من.تو.خدا"

شانس


شانس

کشاورز چینی،اسب پیری داشت که از آن در کشت و کار مزرعه اش استفاده می کرد.

یک روز اسب کشاورزبه سمت آن تپه ها فرار کرد.همسایه ها در خانه ی او جمع شدند

وبه خاطر بد شانسی اش به همدردی با او پرداختند. کشاورز به آنها گفت: " شاید این

بدشانسی بوده و شاید هم خوش شانسی. فقط خدا می داند."


یک هفته بعد،اسب کشاورز با یک گله اسب وحشی از آن سوی تپه ها برگشت. این بار

مردم دهکده به او بابت خوش شانسی اش تبریک گفتند. کشاورز گفت:" شاید این خوش

شانسی بوده وشاید هم بد شانسی. فقط خدا می داند."


فردای آن روز، وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسب های وحشی بود، از پشت

یکی از اسب ها به زمین افتاد وپایش شکست. این بار همسایه ها برای عیادت پسر

کشاورز آمدند.به او گفتند:  "چه آدم بدشانسی هستی؟" کشاورز باز جواب داد: " شاید

این بد شانسی بوده وشاید هم خوش شانسی. فقط خدا می داند."


چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آمدند وهمه جوانان را برای خدمت در چنگ با

خود بردند،به جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود. این بار مردم با خود گفتند: " شاید

این خوش شانسی بوده وشاید هم بد شانسی. فقط خدا می داند!"




 

دوستان عزیز:لطفا برداشت های خودتون رو از این مطلب بیان بفرمایید.



راز

 

راز

 

دو نفر که یکی خدا رو قبول داشت و دومی قبول نداشت،با هم به کوه رفتند. به کوهی که خدا در آنجا زندگی می کرد!

 

دومی این پیشنهاد را داده بود تا ثابت کند در مشکلات و سختی ها ، خدا به کسی کمک نمی کند.

 

دیگری گفت: " موافقم! اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم. "

 

وقتی به قله رسیدند، شب شده بود.در تاریکی صدایی شنیدند: " سنگ های اطرافتان را بار اسبانتان کنید وآنها را پایین ببرید."

 

مرد اولی گفت: " می بینی؟ بعد از چنین صعودی،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم.محال است که اطاعت کنم!"

 

اما دیگری به دستور عمل کرد.

 

وقتی به دامنه ی کوه رسیدند،هنگام طلوع بود وانوار خورشید، سنگ هایی را که مرد مومن با خود آورده بود،روشن کرد.آنها

 

خالص ترین الماس ها بودند.

 

مومن گفت:" تصمیمات خدا مرموزند،اما همیشه به نفع ما هستند."

 


 


رد پا


ردپاَ


شبی خواب دیدم که کنار ساحل همراه با خدای خود قدم می زدم. بر پهنه تاریک آسمان صحنه هایی از زندگی ام را می دیدم.در هر کدام از صحنه ها دو جفت رد پا بر

 

روی شن دیده می شد.یکی متعلق به من ودیگری متعلق به خدا بود.


وقتی تمام قسمت ها رو دیدم وبا دقت نگاه کردم،متوجه شدم که در بعضی از قسمت ها ، فقط یک جفت رد پا دیده می شود.کمی که تأمل کردم،متوجه شدم که این قسمت


ها سخت ترین وبدترین لحظات زندگی ام بوده است.


از خدای خود پرسیدم: " خدایا توگفتی که در همه احوال ،همراه وهمدم من خواهی بود وهرگز مرا ترک نخواهی کرد.اما در سخت ترین لحظات زندگی ام آنگاه که تو را


بیشتر از هر لحظه نیاز داشتم،یک جفت رد پا بیشتر نمی بینم!چرا مرا تنها گذاشتی؟ "


خداوند به آرامی پاسخ داد: " من همیشه تو را دوست داشته ودارم وهرگز تورا تنها نخواهم گذاشت.جاهایی که فقط یک جفت رد پا دیدی،آن زمانی بوده است که من تو


رابر دوش داشتم."






دوست خدا

 

دوست خدا

در فصل تعطیلات ودریک روز سرد،پسر بچه ی 7 ساله ای بدون کفش وبا لباس های کهنه جلوی ویترین مغازه ای ایستاده


 بود.خانم جوانی هنگام عبور از آنجا متوجه پسرک شد ودر یک نگاه آنچه را پسرک در دل داشت،در چشمان آبی کم رنگ او خواند.


خانم جوان دست پسرک را گرفت وداخل مغازه برد وبرایش  یک جفت کفش ولباس گرم خرید.سپس هردو از مغازه خارج


 شدند.خانم جوان به پسرک گفت:"حالا می توانی به خانه بروی وتعطیلات خوبی داشته باشی." پسرک نگاهی به خانم جوان


 انداخت وپرسید:"خانم! شما خدا هستید؟!"


خانم جوان لبخندی زد وگفت:" نه پسرم !من فقط یکی از بندگان خدا هستم."


پسرک گفت:"حدس می زدم که باید نسبتی با خدا داشته باشید."

 

 

 

 


 


من!

  من ! 


عابدی شبانه روز مشغول دعا ونیایش به درگاه پروردگار بود وبه ندرت از عبادت گاه بیرون می آمد.


یک روز که برای حاجتی ازآن خارج شد،شیطان داخل عبادت گاه رفت ودر را به روی او بست.


وقتی که عابد بازگشت و در را بسته دید تعجب کرد.


شیطان پرسید:"  کیست؟ "


عابد جواب داد: " من! " شیطان دوباره پرسید:" کیست؟" وعابد باز هم گفت:" من! "


در آخر شیطان در را باز کرد و به او گفت:" من هم عمری مشغول نیایش وستایش بودم،

 

ولی یک بار گفتم من،و برای همیشه از در گاهش رانده شدم."




ملاقات با خدا


ملاقات با خدا

ظهر یک روز سرد زمستانی،وقتی زن داشت به خانه برمی گشت،پشت در،پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت ونه مهر اداره پست روی آن خورده بود.فقط نام وآدرسش

روی پاکت نوشته شده بود.او با تعجب پاکت را باز کرد ونامه داخل آن را خواند:

"سلام!عصر امروز به خانه تو می آیم  تا تو را ملاقات کنم.از طرف خدا"

زن همانطور که با دست های لرزان نامه را روی میز گذاشت،با خود فکر کرد او که آدم مهمی نبود؛پس چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟در همین فکر ها بود که ناگهان

کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت:"من که چیزی برای پذیرایی ندارم."

نگاهی به کیف پولش انداخت.او پول کمی داشت.با این حال به سمت فروشگاه نزدیک خانه اش رفت ویک قرص نان ودو بطری شیر خرید.

وقتی از فروشگاه بیرون آمد،برف به شدت می بارید.او عجله داشت تا زود به خانه برسد وعصرانه حاضر کند.در راه برگشت،زن ومرد فقیری را دید که از سرما

می لرزیدند.مرد فقیر به زن گفت:"خانم ما خانه وپولی نداریم.بسیار سردمان است وگرسنه هستیم.آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟"

زن جواب داد:"متأسفم!من عصر مهمان مهمی دارم"؛واز زن ومرد فقیر دور شد. همانطور که مرد وزن راه افتادند ودور شدند،زن درد شدیدی را در قلبش احساس کرد.به

سرعت دنبال آنها دوید وگفت:" آقا! خانم! خواهش می کنم صبر کنید."وقتی به آنها رسید سبد نان وشیر را به آنها داد وبعد کتش را در آورد وروی شانه های زن انداخت.مرد از

او تشکر کرد وبرایش دعا نمود.

وقتی زن به خانه رسید یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید واو دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت.همانطور که در را باز کرد،

پاکت نامه ی

دیگری روی زمین دید.نامه را برداشت وباز کرد:

"سلام؛از پذیرایی خوب وکت زیبایت ممنون.از طرف خدا."






فقط خدا

 

 

با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد . . .


خداوندم رهایم مکن

خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهایم نکن . . .

                

 

 

 

 

 


آخرین مطالب موضوع معرفی

دانشجو
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه
یا صاحب الزمان (عج)
عاشق آسمونی
به سوی فردا
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
حرف و حدیث
شین مثل شعور
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
در انتظار آفتاب
اهل البیت[علیهم السلام]
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
اندیشه نگار
دلنوشته های قاصدک
###@جزین@###
دلتنگ...
جزیره علم
دل نوشته ها
بیداران...
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
نسیم ظهور
حرف عشق
دیباچه
لیلای بی مجنون
قاصدک
به سوی آینده
عشق سرخ من
عکس و مطلب جالب و خنده دار
PARSTIN ... MUSIC
*** نـذر آقـا ***
رایان چوب
منتظر
تغییر مطلوب
نظرمن
جاده های مه آلود
hamidsportcars
قیدار شهر جد پیامبراسلام
پنجره ای رو به سپیدی
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
کلینیک تخصصی پوست و مو
من حلقه ام وراه به میخانه ندارم
سایه
گل نیلوفر
رضا صفری
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
چم مهر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities

Learning english
خیارج سرای من است
خورشید پنهان
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
.::نهان خانه ی دل::.
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
هستی همیشگی
گل باغ آشنایی
شهید علی پور
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
کلبه درویشی
*تنهایی من*
بلوچستان
★رنگـــین کمـــون★
رایحه ی انتظار
شوالیه سیاه
داروخانه دکتر سلیمی
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
همسفرمهتاب
محفل آشنایان((IMAN))
هــیــــچ راهــ فـــــراریــــ نــیــسـت
لباس شخصی
اسپایکا
KING OF BLACK
شکوفه های گیلاس
►▌ استان قدس ▌ ◄
سلطان شادمهرعقیلی
پرپر
نگارستان خیال
SELENA MARIE GOMEZ
دریچه ی خیال من
نشریه حضور
نغمه ی عاشقی
دهکده هنر
MATIN 3DA
رقصی میان میدان مین
نگاهی نو به مشاوره
PARANDEYE 3 PA
سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
سخن آشنا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدا
Mystery
ســـــــــاده دل
****شهرستان بجنورد****
مشاور
داروساز
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
جور وا جور
اسیرعشق
-««««(حبیبی حسین)»»»»-
چشمـــه ســـار رحمــت
عشق الهی
اوقات فراقت / فراغت یک دانش آموز
سایت طنز و کاریکاتور دکتررحمت سخنی
بی ســر و سـامـــان
میراب نوشت
red rose
مشتاقی و مهجوری
عکس های زیبا
Prince shoaib khan
به خوبی فکر کن
آقاشیر
بازی موبایل اندروید ، بازی موبایل جاوا ، دانلود بازی موبایل
اتشنشانی بنادر کشور
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
بهانه
داروسازی
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
وبلاگ بایدهلو باشد
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
گیاه پزشکی 92
وب دعانویسی حرفه ای وماهر (سفارش انواع دعاهای صبی و قرآنی)
حس لطیف من
عالی نیوز
نگاه خیس
خاطرات و تاریخ پزشکی Dr.Rahmat Sokhani
طب ورزشی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب سالمندان دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب پزشکی قانونی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب اورژانس دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پزشکی تخصصی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب مذهبی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب سنتی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پزشکی عمومی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب نظامی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
۞ پشت این پنجره ها ۞
سایت روانشناسی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
کوسالان
سفیر دوستی
سایت گوناگون دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
ترانه های دلتنگی
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
تنهای93
همسرانه نویسی من برای اویم
ایوون رویا
farzad almasi
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
امام زمان
کلبه دل
بشنو از دل
بی پاتوقی
ققنوس...
رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
جنون قلم
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
منادی معرفت
تک درخت
سردار بی سنگر
شعرهایم
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
اردبیل بهشتی پنهان
بوی سیب
بادصبا
هفت آسمان
معارف _ ادبیات
یاربسیجی
بود نبود
تبسمـــــیـ بهـ ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
***بامداد خمار***
روستای اصفهانکلاته
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
نـــرگــــس 1
کارشناس مدیریت دولتی
شهادت به روز
میلادگراوند
صحبت دل ودیده
بنده ی ناچیز خدا
بچه ها من تنهام!!!کمک
مهاجر
* مالک *
ردِ پای خط خطی های من
امید مهربانی
دهه هفتادیااااا
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
دلتنگ احساس تو
همسردوم
گیاهان دارویی
عشق گمشده
ستاره سهیل
انسان جاری
ღღتنهاییღღ
بغض تلخ
قرآن آرامش جان
*bad boy*
تنها
پیام رهایی
سرزمین رویا
دل نوشته
چون میگذرد غمی نیست
یاد نیما
* لـحـظــــه هــای بــارانی *
فروشگاه اینترنتی
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
فرمانده آسمانی من
کریستیانو بال پر کار رئال
با تو زندگی-بی تو مرگ
ایران
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
حرف های تنهایی
بچه های خدایی
خوش آمدید
بهای حیات
درس های زندگی
*•. .•* *•.kafe tanhaei man.•* *•. .•*
همه چی دارییییییییم
.•°♥°•دنیای شیرین من•°♥°•.
شبستان
سه قدم مانده به....
►▌ علوم و معارف اسلامی ▌ ◄
بامزه
برادران شهید هاشمی
یه دختر از تبار غرور
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
My Girly World
دختری ازجنس باران
یامهدی
صوفی نامه
LOWO
دفتر تقدیر!!!
بــــــــــاور
سعادت نامه
قدرت کلمات
صدای پای زندگی
.:: دلنوشته های یک فروند چریک ::.

خلوتگه راز
S&N 0511
*لبخندی برای زندگی*
عشق
آسمان را دریاب
ترانه ی زندگیم (Loyal)
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
قــلــب هــای آبــی انــاری
عمومی
اسیرعشق
دل پرخاطره
@@@باران@@@
زندگی
Manna
امام زمان
من و ....!!!
Deltangi
کانال اخبار انتخابات مجلس
محض خدا
اندیشه
بشنو این نی چون حکایت می کند
ارواحنا فداک یا زینب
حسن
شمیمــــــ یـــــاس
بهشت بهشتیان
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
غائب
کابینت ام دی اف محمدی09123653860 و 09126600583 شهریار
سرزمین فایل
مشکات نور الله
ساحل عشق
در آغوش خدا
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
Paeez Tanhaei
ღقلبــــــی بــه بلـــندای مــــــــــــــاهღ
اواز قطره
محمد قدرتی
گل یا پوچ؟2
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
پسران علوی - دختران فاطمی
جملات قصار و شنیدنی
گوشى و ماشین 1996S.TK

معرفی خود

بخش
نسخه موبایل طراح قالب رایانامه پروفایل من پارسی یار

بازدید امروز: 18

بازدید دیروز: 13

بازدید کل: 118674

تعداد مطالب: 51

به راحتی دریافت کنید

Haniye562@gmail.COM

مشاهده مطالب من را در پارسی یار دنبال کنید
جزئیات بازدید ورود ورود

shahtor.ir با افتخار طراحی شده توسط