پيام
+
يـــادي از ايـــام گذشتـــه...
________________________________ يادتونه شعر دو کاج رو.... در كنار خطوط سيم پيام خارج از ده دو كاج روئيدند
ساليان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست ميديدند
روزي از روزهاي پائيزي زير رگبار و تازيانه باد
يكي از كاج ها به خود لرزيد خم شد و روي ديگري افتاد
گفت اي آشنا ببخش مرا خوب در حال من تأمل كن
تك درخت
93/11/11
من.تو.خدا
ريشههايم ز خاك بيرون است چند روزي مرا تحمل كن/
كاج همسايه گفت با نرمي دوستي را نمي برم از ياد/
شايد اين اتفاق هم روزي ناگهان از براي من افتاد/
مهرباني بگوش باد رسيد باد آرام شد، ملايم شد/
کاج آسيب ديده ي ما هم کم کمک پا گرفت و سالم شد/
ميوه ي کاج ها فرو مي ريخت دانه ها ريشه مي زدند آسان/
ابر باران رساند و چندي بعد ده ما نام يافت کاجستان./
من.تو.خدا
نسخه ي جديد شعر زيباي دو کاج
Elahe
*:) كاج همسايه گفت با نرمي دوستي را نمي برم از ياد/ شايد اين اتفاق هم روزي ناگهان از براي من افتاد @};-*
سنگ صبور
نوستالژيک بود....ممنون
من.تو.خدا
خواهش ميکنم...@};-